عجیب|جالب|ترسناک

همه دنیا ادموند کمپر را به عنوان یک قاتل جانی میشناسند ولی تقریبا هیچکس نمیداند که ای کیوی او بالای 136 بود...

شاید هم اشکال ما در همین است که به جای دیدن نکات مثبت در فردی بیشتر به نکات منفی افراد توجه میکنیم و این باعث میشود تا فرد ان جنبه منفی اخلاق خودش را که شاید خیلی کوچکتر از جنبه های مثبت اخلاقش بود را بصورت ناخود اگاه تقویت کند و در نهایت خودش را در جامعه نابود شده ببیند...

ادموند کمپر در بور بانک کالیفرنیا بدنیا امد و در دوران نوجوانیش شاهد جدا شدن پدر و مادرش شد.

پدر و مادرش قد های بلندی داشتند و این باعث شد تا او نیز قد بالای 2 متر را داشته باشد که برای ترسناک شدن یک قاتل خیلی عالی است:(

میشود گفت که از کودکی ناهنجاری های روانی بصورت وراثتی داشته است ویا میشود در توجیه قتل های وحشتناک او گفت که پدرش زمانی مرد جنگی و سرباز اروپا بود و به همین دلیل خانه شان پر از سلاح های گرم و سرد بود و این باعث ایجاد جرقه در عشق او به کشتن انسان ها شده است..

خلاصه که وی از کودکی به اذیت و ازار هم کلاسی ها و خواهرش علاقه پیداکرد و گفته میشود یکبار گربه خانواده را به طرز وحشتناکی سر برید و ان را از درخت حیاط اویزان کرد و بسیار از اینکارش خوشحال و ارضا شده بود ...

وی رویای کشتن انسان هارا در سرش میپرورانید و به گفته خودش بخاطر اینکه میخواست طعم این لذت را بچشد به قتل مادربزرگش در سن 15 سالگی ارتکاب شده است.

او در اعتارافتش گفته است که در بعد از جدا شدن پدر مادرم پیش مادربزرگ و پدر بزرگم زندگی میکردم و روزی او سرم داد زد و با تفنگی که از پدرم دزدیده بودم 3 گلوله  روی پیشانی و پشت او خالی کردم و حدود 10 دقیقه بعد از اینکار صدای ماشین پدر بزرگم را شنیدم و کمین کرده و همین کار را روی او نیز عملی کردم.

اما اینها اخرین جرم های او نبود و بعد از اینکه اورا در تیمارستان به مدت چندین سال نگه داشتند پس از ازادی به قتل چندین دختر جوان نیز دست برد و سر انها را بریده و از ان ها عکس گرفت ...

وی چندین قتل وحشتناک با همان الگوی جدا کردن سر از بدن ادامه داد و قبل از انکه خودش را معرفی کند به خانه مادرش رفته و شبانه سر اورا نیز از تن جدا میکند...

وی گفته بود که قبل از اینکار بمدت نیم ثانیه اورا در خواب نگاه کردم و با احترام این کار را انجام دادم...

خلاصه که اگر خودش اعتراف نمیکرد پلیس هرگز نمیفهمید که وی قاتل ده ها نفر دیگر نیز بجر پدر و مادربزرگش هست.

وی وقتی خودش را معرفی کرد گفت که من مشکل روانی دارم و تا الن ارضا شدم و به رویای بریدن سر انسان ها رسیدم و دیگر نمی خواهم این کار را بکنم و در خواست اعدام خودش را داد ولی قاضی موافقت نکرد و اورا به حبس ابد محکوم کرد.